با توجه به اختیار و استقلال بیمار در تصمیمگیریهای امور درمانی و حق او در اتخاذ هر تصمیمی به شرط عدم ممنوعیت یا محدودیت شرعی، این پرسش مطرح است که آیا بیمار میتواند برای دورانی که فاقد هوشیاری و صلاحیت و اهلیت تصمیمگیری است هم از قبل تصمیم بگیرد؟ طی دهههای اخیر، دانش اخلاق پزشکی با رویکردی بیمارمحور و توجه به اتونومی با تدبیر راهکارهای وصیت در زمان حیات و وکالت در امور درمانی، پیش از اینکه بیمار ظرفیت و اهلیت تصمیمگیری را از دست بدهد، خواست و اراده او را احراز و در روند تصمیمگیری پزشکان لحاظ میکند. این مقاله با رویکردی فقهی، پس از مطالعه اجمالی راهکارهای مطرح در اخلاق پزشکی، با تحلیل ادله فقهی و آراء فقها اثبات میکند هرچند وصیتنامه پزشکی معتبر و نافذ نیست اما بیمار میتواند در امور درمانی خود وکیل تعیین نماید یا در قالب عقد صلح، قرارداد جدیدی با توجه به ملاحظات اجتماعی و فقهی، تعریف و تنظیم نماید و تصمیمگیری درباره امور درمانی خود را در زمان بیهوشی یا زمانی که فاقد اهلیت تصمیمگیری است، به شخص دیگری تفویض نماید.