بیماریهای واگیر عموما باعث خسارتهای گسترده اجتماعی اعم از خسارات جسمی، جانی، مالی، اقتصادی و غیره میگردد. از یک سو پیدایش این بیماریها ممکن است ناشی از رفتارهای مجرمانه بوده و اقدامات خرابکارانه بیولوژیک آنها را ایجاد کرده باشد؛ از سوی دیگر انتقال این بیماریها که آسیبهای جسمی، روانی و اقتصادی و اجتماعی را در پی دارد ممکن است به دلیل اقدامات عمد یا ناشی از بیمبالاتی و تقصیر صورت پذیرد. از منظر جرمشناسی، هر دو بُعد نیاز به علت شناسی و ارائه راهکارهای پیشگیرانه اجتماعی، وضعی و در موارد ضروری، کیفری دارد. بُعد اول و دوم در صورتی که به صورت سازمانیافته و گسترده باشد از نگاه زمیولوژی یا جرمشناسی خسارت اجتماعی محور که به عنوان یکی از شاخههای جرمشناسی دو دهه اخیر، بررسی میشود و در صورتی که به طور محدود و فردی صورت گیرد در جرم شناسی پیشگیرانه و حقوقی مورد تجزیه و تحلیل جرمشناختی قرار میگیرد. عوامل افزایش این جرایم در نوع اول عموما زیاده خواهی، افزایش سود و کاهش هزینه های اقتصادی است که پیشگیری وضعی و تدابیر خاص سیاست کیفری موثر تر بوده و جرایم نوع دوم نوعا ناشی از فقر فکری و فرهنگی، فقر مالی و بیکاری و ضعف راهبردهای بهداشتی است که مقابله با آنها راهبردهای اجتماعی و رفع موانع فکری، فرهنگی، و اقتصادی طبقات محروم جامعه را می طلبد.